سلام دوستای یار!

هرچی فکر می‌کنم نمیتونم بفهمم این مردم بیچاره (ملایر) از بین 87 نفر نامزد به کی و به چیشون رأی بدن؟! حداقل توی شهرهای بزرگ مثل تهران ازروی لیستها و ائتلافهای کذایی میفهمی که کی چیکارست و چی نشخوار میکنه؟!

تا اینکه یه طنز توی روزنامه دیدم که زبان حال ما بودJ :

لقمه(کیهان یکشنبه 19/9)

گفت: برای شورای شهر 15نفره تهران بیش از 1200 نامزد وارد میدان شده اند.
گفتم: خب! چه عیبی داره، همه آنها احساس تکلیف کرده اند که باید وارد شورای شهر تهران شوند !
گفت: ولی بعضی ها نیز بدون حساب و کتاب وارد گود شده اند.
گفتم: برخی از آنها را غیر از خانواده و فامیلشان هیچکس دیگری نمی شناسد و معلوم نیست برای چی آمده اند؟!
گفت: آنها را بگو که به ورود این افراد به شورای شهر امید بسته اند !
گفتم: چه عرض کنم؟! شخصی دامن پیراهنش را با دو دست گرفته و در بیابان راه می رفت، پرسیدند: چه می کنی؟ گفت؛ می خواهم اگر کبوتری تخمی انداخت توی دامنم بیفتد و با آن نیمرو درست کنم. شخص دیگری پشت سر او یک تکه نان گرفته و حرکت می کرد، پرسیدند تو چه می کنی؟ گفت؛ در فکرم که اگر تخم مرغی به دست آمد و نیمرویی درست شد، یک لقمه هم بنده به دهان بگذارم!!

اما نکته جدی در مورد ویژگیهای یه نماینده(برای هر کار مهمی) :

« قالَتْ اِحْداهُما یا اَبَتِ اسْتَأجِرهُ إنّ خَیرَ مَنِ اسْتَأجَرْتَ القَویُّ الامینُ » (سوره قصص آیه 26)

یکی از آن دو دختر به شعیب گفت: پدر او را

 بهترین کسی که میتوانی استخدام کنی کسی است که قوی و امین باشدéÆ CpZ ,ÝÆ ÖCl@i@O@vC  

در تفسیرالمیزان ذیل این آیه آمده که حضرت شعیب از دخترش پرسید که از کجا به صفات قوّت و امانت موسی پی برده است؟

دختر جواب میدهد:

دلیل قوی بودن او این که توانست به تنهایی در عین شلوغی اطراف چاه گوسفندان ما را سیراب کند و ما زودتر از همیشه به خانه برگشتیم!(در روایتی دیگر آمده که موسی با کنار زدن سنگ بسیار بزرگی از روی یک چاه متروکة دیگر در حوالی همان چاه شلوغ توانست بدون نوبت آب تهیه کند)

و دلیل امین بودن او هم اینکه در مسیر خانه شعیب حاضر نشد دختر از پیش روی او حرکت کند و او پشت سر دختر راه برود و موسی از دختر تقاضا کرد که از پشت سر موسی حرکت کند و ... (ضمنا نکات خیلی قشنگی در داستان موسی با دخترای شعیب هست که حتما به تفسیر مراجعه کنید...)

خداحافظ- حباب

شگفتی آیت‌الله مصباح از تواضع نصرالله

آیت‌الله مصباح یزدیگزارشی از  سفر به لبنان و دیدار با سید حسن نصرالله ارائه کرد.
وی در این گزارش مواردی از امدادهای غیبی که در جنگ 33 روزه به کمک نیروهای مقاومت اسلامی آمده بود را نیز برای حضار بیان نمود.
به گزارش سایت «اخبار شیعیان»، وی با تأکید بر اینکه برخی از پیروزی‌های حزب‌الله عظیم‌تر از معجزات صدر اسلام بوده به موارد زیر اشاره کرد که در دیدار با سید‌حسن نصرالله بلاواسطه از خود وی شنیده است:
دوربین دید در شب!
دشمن در این جنگ دو برگ برنده داشت. یکی این‌که مجهز به دوربین مادون قرمز بود و در شب به راحتی ما را هدف قرار می‌داد اما ما در شب هیچ دیدی نسبت به آنها نداشتیم و دومین ترفند بزرگ آنها گسترش جبهه مبارزه با استفاده از هلی‌برن و تخلیه نیروهای مجهز در پشت خط بود.
فرمانده یکی از قرارگاه‌های مهم ما  ادامه مطلب...

به نام خداوندی که علم الادم الاسماء

گم کرده راه کعبه عشقم حرم کجاست

یا رب فروغ ناصیه صبحــدم کجـاست

با عرض سلام خدمت دوستان عزیز از اونی که نامش ادم رو یاد حباب هایی که به سمت هویت و جایگاه خود در حرکتن (حباب هایی که از مایعات خارج می شن و به سمت بالا می رن) میندازه تا اونی که نامش آدمو به این فکر میندازه که ای کاش غباری باشه در حریم کوی دوست، و اونی که نامش آدم رو یاد پرنده هایی میندازه که به سوی حضرتش مهاجرن ، و اون یکی که نامش به آدم میگه ای کاش آدم همیشه زائر حضرتش باشه تا اونی که منادی خوبیهای دوسته و بقیه دوستان عزیز که اسم شون رو نمیدونم و مخصوصا ونا که نمی دونم یاد چی می افتم شاید یاد گذر لوطی ها حالا اگه فهمیدین که این اسم ادمو یاد چی میندازه یا به ما بگین و یا اونو مکتوب به باجه کذایی تحویل بدین

امیدوارم که همتون سلامت باشید و در آبیاری این گذر مصفا کوشا

از همتون به خاطر فتح باب این نوع ارتباط ممنونم و تقریبا تمام مطالبی رو که در این صفحه مینویسین میخونم چندتا نکتس که لازمه یاداور بشم اولا الحمدلله مخاطبای این وبلاگ هر روز بیشتر میشن از بچه های مسجد گرفته تا دوستان عزیزی که لطف میکنن و به ما سر میزنن پس لازمه که تا میتونیم یارشو زیاد کنیم

ثانیا به نظر حقیر هدف اصلی این وبلاگ ایجاد حلقه ارتباطی بین خودمونه و نباید این هدف کم رنگ بشه

ثالثا به یه سری مطالبی برخورد میکنم که واقعا جالبن حالا یا تو بخش نظرات این مطلبا رو میذارم یا اینکه اگه دیگه خیلی جالب بود در داخل وبلاگ میذارم

رابعا من باب تبرک مطلبی از شهید چمران تقدیم میکنم

>>>از فرمان دهی دستور دادند « پل را بزنید .» همه ی بچه ها جمع شدند، چند گروه داوطلب. دکتر به هیچ کدام اجازه نداد بروند . می گفت « پل زیر دید مستقیم است.» صبحی خبر آوردند پل دیگر نیست. رفتیم آن جا . واقعا نبود. گزارش دادند دکتر و گروهش دیشب از کنار رود برمی گشتند می خندیدند .و برمی گشتند .

>>>خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود  در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.

" همیشه می خواستم که شمع باشم ، بسوزم ، نور بدهم و نمونه ای از مبارزه و کلمه حق و مقاومت در مقابل ظلم باشم . می خواستم همیشه مظهر فداکاری و شجاعت باشم و پرچم شهادت را در راه خدا به دوش بکشم.

ظاهرا که دارم به مدال طلای ... نزدیک میشم و گوی سبقت سخن گویی رو از ...ای محترم میربایم پس فقط به چند نکته دیگه توجه کنین

اولا (از دور دوم) دوستی در مورد حرمت دلشکنی از مومن مطلبی نوشتن:

هر کس به  طریقی دل ما می شکند                    بیـگانه جـدا دوست جـدا می شکند

بیگانه اگر می شـکند حرفی نیســت                    من در عجبم دوست چرا می شکند

به نظر میرسه که در نظام هستی هر کس رو با خط کش مناسبش میسنجن برا بعضیا انجام بعضی کارا (ولو مباح) شایذ مناسب نباشه چرا که:

القبیح قبیح و منک اقبح لمکانک منا

احتیاجی به توضیح اضافی نیست بعضیا کاراشون الگوی بقیه اس و چش بعضیا دنبالشون و شاید کازشون برا بعضیا حجت باشه لذا مواظبت بیشتری لازمه

2 من: سایت فارسی حزب الله لبنان به آدرس زیر قابل دسترسی است :

http://81.28.44.243/?lang=fa &

3من : آقا برا آخرین بار میگم چند تا اسم در نظر دارم چند تا هم دوستان منجمله حباب عزیز پیشنهاد کردن اگه پیشنهاد جدیدی نکنین یکی رو انتخاب میکنم ها

4 من: یه چیزه دیگه ای هم بود که یادم رفت بنویسم

با تشکر از همه

بینام

با سلام خدمت دوستان عزیز

دوستانی که نمیتوانند مطالبشون رو مستقیم روی وبلاگ بگذارند

مطالبشون رو توی نظرات آخرین مطلب قرار بدهند تا توسط مدیریت وبلاگ در بخش اصلی وبلاگ قرار داده شود .

ممنون

همزمان با نامه دکتر احمدی نژاد به مردم آمریکا و ورود دکتر بی نام به ملایر جلسه مهمی با حضور افراد ذیل  خونه ی بابا بزرگ سعید ینا  تشکیل شد

از این جلسه چیزهای های زیادی یاد گرفتیم اولیش نحوه  قسم دادن علما  بود :

 جواد تو   رو  به آتیش سوزون جهنم   زودتر بیا

( این جمله را آقا حمید پشت  اف اف به جواد گفت )

که البته خیلی هم تاثیر داشت چرا که همانطور که عکس زیر نشان میدهد جواد بعد از نیم ساعت در میان  صلوات بچه ها ( آنهم صلوات علی آبادی : صلوااااااااا ت ) می آید ببیند کی بو د دم در ؟

اوایل جلسه آقا حمید و آقا جواد یک جلسه خصوصی تشکیل داده بودند و در تفسیر هر عکس از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را به بحث مینشستند ( که البته در جای خود بسیار جالب بود )

این دوربین هم خیلی ها را ترسانده بود مخصوصا آنهایی که پوشش ریلکس تری داشتند  و تا دوربین می آمد طرفشان  اینجوری میکردند

سعید که میگفت این پوشش راحت از اثرات متاهلی است اما ما که باور نکردیم چون دوستان دیگری که کمی دیر تر آمدند هم سریع به این پوشش ریلکس پیوستند

البته شاید این دوستان دیگر هم  وارد جرگه ی  .........   ( استغغغغغغغغغفر الله )

سعید که در این مهمانی نقش میزبان را داشت برای کنترل بچه ها با قطره چکان چایی میداد و تخمه را هم که جیره بندی کرده بود درست وقتی که احساس میکردی دیگر تخمه ها تمام شده است میدیدی سعید با یک نصفه پلاستیک تخمه آمد

بعضی ها هم که تازه وارد جمع ما شده بودند از این همه انسانهای جدید تعجب کرده بودند و فقط نگاه میکردند البته در آخر جلسه درد دلهایش را گوش کردیم 

جلسه ماهم مثل همه فیلمها یک پشت صحنه هایی داشت که ما سر بسته ازاین موضوع میگذریم

این عکس هم پسر خلیفه اول مسجد را نشان میدهد که بخاطر بلاهایی که بر سر  معلمهایش آورده تحت تعقیب اینترپل قرار دارد

تو را به خدا فقط از دست من ناراحت نشید باور کنید عکس بدرد بخوری از خودم نبود که بذارم

کوچک همه ی دوستان یار  : غبار

سلام

 تبریک و تهنیت پیشاپیش  میلاد امام رضا به وجود مقدس امام زمان (عج) و تمام شیعیان جهان و تمامی شما بازدیدکنندگان از وبلاگ بچه های مسجد.

                                                          از طرف غریب آشنا 

علامه محمد باقر مجلسی یکی ازبرجسته ترین عالمان بزرگ جهان اسلام است که در سال 1037 هجری دیده به جهان گشود. وی درس و بحث را در چهار سالگی نزد پدربزرگوارش مولا محمد تقی مجلسی از شاگردان شیخ بهایی آغاز نمود.
نبوغ سرشار محمدباقر به حدی بود که در چهارده سالگی از ملاصدرا اجازه روایت گرفت و سپس در حضور اساتیدبنامی چون شیخ حر عاملی ، ملا محسن فیض کاشانی و ملا صالح مازندرانی زانوی ادب زد و از افکار و اندیشه های آنان بهره های فراوان برد.این عالم ربانی در طول عمر پر برکت خویش شاگردان بسیاری نیز تربیت کرد که از میان آنها می توان به ملا محمد کاظم شوشتری ، مولا ابراهیم جیلانی ، محمد رضا اردبیلی ، ملا محمد باقر لاهیجی و...اشاره کرد. این نابغه جهان اسلام همچنین دست به کار سترگی زد که کمتر کسی در آن زمان یارای انجام چنین کاری را داشت. وی با جمع آوری روایات مختلف معصومین (ع)، دست به تدوین دایره المعارفی در این باره زد که در نوع خود بی نظیر است و " بحار الانوار" نام گرفته است. علامه علاوه برمجموعه مذکور، کتاب های بسیار دیگری نیزبه رشته تحریردرآورد که از میان آنها می توان به شرح اربعین ، رساله الاعتقادات ، رساله فی الشکوک ، حق الیقین ، حلیه المتقین ، حیوه القلوب ، مشکوه الانوار، رساله دردیات ، رساله در رجعت ، رساله در آداب نماز و... اشاره کرد که به دلیل عمق وگستردگی بالای آنهاهم اکنون نیز به عنوان منابع درجه اول بین طلاب علوم دینی موردبحث وبررسی علمی قرار دارد.سرانجام این مجاهد نستوه پس از عمری تلاش و کوشش در راه اعتلا و نشر معارف حقه اسلام در بیست و هفتم رمضان 1111ه ق به دیارابدی شتافت و پیکر مطهرش را در کنار مسجد جامع اصفهان و جنب مد فن پدر فرزانه اش مولی محمد تقی مجلسی به خاک سپردند.

ندای خوبی

سرمای بهار و پاییز

گفت پیغمبر زسرمای بهار

تن مپوشانید یاران زینهار

زانکه با جان شما آن می کند

کان بهاران با درختان می کند

لیک بگریزید از سرد خزان

کان کند کوکرد با باغ و رزان

رزان : درخت انگور

سرد خزان : سرمای پاییز

مولانا دراین ابیات به سخن پیامبر (ص) اشاره می کند که از سرمای بهار خودرا مپوشانید زیرا آنچنان که درختان را سبز و خرم می کند جسم وروح شماراهم سبز و خرم وجوان می نماید ولی از سرمای پاییز خودرا بپوشانید که با شما چنان می کند که با سبزه و گل و درختان می کند . البته مولوی در این شعر به معنای ظاهری کلام پیامبر(ص) بسنده نمی کند و طعنه می زند بر کسانی که این سخن را برظاهر متوقف نموده اند و به باطن سخن نفوذ می کند و مغز معنا را می شکافد و بادِ بهار را تمثیلی از انسان کامل می داند که وزش او و گزش او جان آدمی را سیراب می نماید و آدمی را می رویاند و جوان و شاداب می نماید و سرد خزان را وسوسه های شیطانی و غیر رحمانی می داند که مملکت وجود آدمی را تسخیر می نماید و او را بی برگ و بار می کند .

از حضرت امیر (ع) نقل است : توقوا البرد فی اوله وفی آخره .فانه یفعل فی الابدان کفعله فی الاشجار : اوله یحرق و آخره یورق . «از سرما ی خزانی که اول می رسد (پاییز) بپرهیزید و سرمایی را که در آخر سال آغاز می شود (بهار) استقبال کنید،زیرا سرما همان اثر رادربدن شما ایجاد می کند که دردرختان ایجاد می کند ، در آغاز می سوزاند ودر آخر شکوفا می کند و برگ و بار می دهد . نهج البلاغه حکمت 123

راستی آخرای این هفته عروسی یکی از بچه های مسجد است

باز هم همان حرفای قبلی که به دلیل نبود یک گروه درست و حسابی و جذاب برای مراسم عروسی و فرهنگ سالم و بی گناه مجبورند که فشارهای فامیلاشون رو تحمل کنند و برنامه های موسیقی و ....

اما با هرچی اجبار هم که باشه من خودم در بین آشنایان و فامیل و همسایگان هم چندین مورد اینجوری دیدم که چقدر تو زندگیشون تاثیر گذاشته و چه بدبختیهایی تو زندگی پیدا کردن که اثر وضعی همان گناه است

یه درد دل بود که به قول حسین تو تهران که خیلی عادیهادامه مطلب...

عرش برین است ، آستان محمّد
حضرت جبریل ، پاسبان محمّد

تاج شرافت ، ز فرق اوست مزّین
تخت جلال است ، آستان محمّد

انس و ملک ، پاسدار و گوش به فرمان
تا چه شود صادر از لبان محمّد

در دو جهان ، رحمت خدای ، رسول است
خلق جهان ، میهمان ، به خوان محمّد

از رَهِ تکریم اوست ، در شب معراج
گشته « یَدُالله » میزبان محمّد

نیّر اعظم ، علی ، که نیست نظیرش
نفس نبّی است و جسم و جان محمّد

زهرة زهرا ، که هست عصمت کبری
ماه فروزان آسمان محمّد

تا که نیازاردش اشعّة خورشید
پردة ابر است ، سایبان محمّد

رونق حُسنش ، جمال ماه شکسته
گل خجل از عطر بوستان محمّد

گرمی عشق است و آشتی به کلامش
مهر کجا ، قلب مهربان محمّد

ناز نبی را کشد خدای ، که طاها
رنجه مبادا شود روان محمّد

سورة « وَاْلعَصْرْ » و شرح آیت خسران
رمز نهانی است از زمان محمّد

درک نکردند چونکه اوج کمالش
اکثر اصحاب و پیروان محمّد

هر چه ورق می زنیم دفتر عمرش
حسرت و رنج است ، داستان محمّد

سوختن و ساختن به مکر « ابوبکر »
سخت ترین بخش امتحان محمّد

همچون « عمر » داشتن مصاحب جاهل
رنج و عذاب و غم نهان محمّد

« عایشه » یا رب چه ها بحقّ نبی کرد
آنکه نمک خورده بود و نان محمّد

« هیچ نبی مثل من ندیده اذیّت »
آه ، ازین آتشین بیان محمّد

نالة زهرا ، میان آن در و دیوار
بوده همآهنگ با فغان محمّد

کی شود آن دم ( حسان ) که حضرت احمد
خوانَدَم از لطف خود ، ( حسانِ ) محمّد

 ندای خوبی