یه آقایی که خودش رو به حق سبز اموی معرفی
کرده بود حرفهایی رو که لیاقت خودش بود و البته می دانم که در دهانش گذاشته بودند در
قالب کامنت برای پست قبلی ارائه کرده بود. و البته نفهمیدم دلیل عصبانیتش چی بود
آیا از اینکه ما دراین وبلاگ گروهی از رهبری دفاع کرده ایم جاییش سوخته بود؟ نمی
دونم! از اونجا که خیلی دوست ندارم بدهکار کسی باقی بمونم خطاب بهش عرض می کنم که:
محض اطلاع شما یه قضیه پایه ای و ساده ای مثل قضیه ساندویچ را در اینتر نت که
سرچ نمی کنن! چیزی که همه جا ریخته کتاب های لاتین و فارسی ریاضیه. و کاش حداقل
متوجه فرق بین قضیه ساندویچ ریاضی و قضیه ساندویچ فائزه هاشمی می
شدی که اینقدر در بدر در وبلاگ ها دنبال قضیه ساندویچ نگردی.
حکایت غریبیه!
بعضی وقتا خیلی معذب میشم وقتی که میبینم که سبزهای اموی به دستور عمر و عاص های پیدا و پنهان و در حقیقت اربابان سکولار خود و پادوهای آنان نظیر مهاجرانی هوسران و گنجی مغرض و .... (ابوذر های جریان سبز) و سرهای داخلی این جریان بازی داده شده و انواع توهین ها رو نثار رهبری می کنن.
اما یاد امیرالمومنین آدم رو آرام میکنه و یاد مظلومیتش انسان را تسکین می ده. من مظلومیت علی را در سید علی می بینم
آنجایی که معاویه امیرالمومنین می شود و علی دشمن امیرالمونین. آنجایی که طلحه و زبیرهای صحابی پیامبر حامی امیرالمونین معاویه گردیده و در کنف عایشه سوار بر مرکب سرخ موی بر امیر خود شوریدند. خوب طبیعی است که این جریان تکرار شود آنجایی که طلحه های دنیازده و تشنه سیراب شدن از بیت المال با استفاده از عایشه ای که سوار بر مرکب سرخ رنگ قدرت طلبی شده الان سید علی را به جرم مقابله با ویژه خواری و بسط عدالت و گسترش بیداری اسلامی و اقتدار علویش .....................
اما قطعا کور خوانده اند و در محاسباتشان این خطا را کرده اند که ملت ما مردمان غفلت زده کوفه و بصره نخواهند بود و انشاالله به لطف خدا و یاری عمارها و ابوذرها و مقدادها و ... فتنه ریشه کن خواهد شد و روسیاهی به شورشیان نهروانی خواهد ماند تا ابدالدهر .
البته فتنه نکات مثبتی هم داشت:
پالایش یاران حقیقی انقلاب، روشن شدن نقاط ضعف نیروهای واقعی انقلاب، پخته شدن بسیاری از جوانان و نوجوانان، پررنگ شدن اصول اساسی نظام و انقلاب و ...
راستی دوستان چند روز بعد امام می آید. آماده بشیم بریم استقبالش و بعد از یک دهه(10 روز) ریشه فتنه و فتنه گران و خط اسلام آمریکایی رو به لطف خدا طور کامل بخشکانیم
یا علی
مسافر
بنا بود که این بخش رو توی نظرات یادداست قبلی بذارم و لی طولانی شد و اینجا گذاشتمش:
الان یه اتفاق جدید داره می افته اونم فرار رو به جلو حضراته
بعد از 9 دی که حماسه بی نظیر اقیانوس ملت اختاپوسان رو انگشت به دهان کردن بعضی هاشون مثل آفتاب پرست رنگ عوض کردن و شدند طرفدار حضرت آقا و از کروبی و میر حسین اعلام انزجار کردن فقط برای یه منظور: حفظ نیروهاشون در بدنه نظام برای فرصت های بعد:
http://iusnews.ir/news/42-latest/6166-1388-11-01-12-51-55.html
البته بعضی های دیگه که اون موقع خاموش بودن شروع کردن به سفرهای استانی و محکوم کردن تقلب اما بعد از 7 ماه:
http://iusnews.ir/news/37-1/6169-------qq-.html
البته صدایی از بعضی های دیگه شون در نیومد(قالیباف و ...) و برخی های دیگه هم که توی ماجرای جام زهر دخیل بودن شروع کردن به نامه پراکنی و به فرمانده نامه سرگشاده!!!!!!!!! نوشتن. البته برخی هم محترمانه و غیر محترمانه به ایشان گفتند به جای نامه سرگشاده دهان گشاد مبارک رو ببندن و البته نباید فراموش کرد که ضربات بدی رو همین آقا و تیمش به نظام زدن مثلا تند ترین حرفها رو در زمان دیدار رهبری با نمایندگان کاندیداها نماینده این آقا گفت و البته ایشون روغن ریخته رو نذر امام زاده کرد و پس از اینکه اثبات شد که رایش تغییری نخواهد کرد به نفع نظام کناره گیری کرد!!!!!!!!!! واین طنز روزگار بود می فهمید: "تنظ روذگار"
شیخ هم که کماکان مشغول جدال با آرای باطله هست و بود و در دیکته های مختلفش نمره ردی میگیره و قراره که نظام آرای باطله رو مامور مناظره با جناب شیخ بکنه چون ایشان طی یک اقدام انتهاری نظام رو دعوت به مناظره کرده و فکر کنم از بیم هتک حرمت ماه های محرم و صفر مناظره بعد از این ایام برگزار بشه که مردم در این ماه های عزیز بیش از اندازه شاد نشن
قصه اسفندیار رویین تن هم باشه برای قسمت بعد انشااله (یادمه از نماینه محترم ملایر برای مشهد پول میخواستیم با کلی بذل و بخشش 30 هزار تومان قول داد حالا به لطف جناب رویین تن قرار حاتم بخشی های 30 میلیونی و 50 میلیونی بشه به آدم های نه چندان محترمی مثل هدیه خانم تهرونی. هزار البته که ادعای داشتن دید فرهنگی ندارم ولی استاد احمدی نژاد تیمش یه تیم ظاهرا لیبرال به تمام معناست و در بعد فرهنگ کارهایی رو که خاتمی نتونست بکنه دارن می کنن)
یا حق
سید ما شاهد باش که با تمام قوا در راهت ایستادیم
سلام دوستان
بی مقدمه سر اصل مطلب بروم
چند وقتی تو این فکر بودم که چطوری شد که حضرت علی رو انکار کردن مردمی که محضر حضرت رسول را درک نموده جایگاه امیرالمومنین نزد حضرتش دیده بودند. و این که حکومت تزویر اموی چگونه و تحت چه شرایطی توطئه های خود را یکی پس از دیگری از کانال خواص هواپرست و دنیاپرست و جهال مقدس نما و آنانکه خود را صحابی خاص حضرت رسول می پنداشتند و حتی همسر رسول اعظم اجرا می نمودند. چگونه جایگاه حق و باطل در هم تنیده و نهایتا جابجا گشت و معاویه شد امیر المومنین!!!!!! و مرقد مبارک حضرت امیر 100 سال از بیم هتک حرمت پنهان ماند و یا اینکه چگونه شمر افسر سپاه حضرت علی، پسر زیاد(پسر صحابی رسول خدا)، عمر سعد(پسر صحابی رسول خدا و البته شخصی که در کوفه بر منبر موعظه می نشست و حتی نزد حضرت از اینکه به گفته مردم در آینده از قاتلان حضرت خواهد بود ابراز نگرانی کرده بود) در ماجرای قتل سیدالشهدا جز مجریان و فرماندهان مرتبه اول و در حقیقت افسران سپاه اموی شدند. واقعا چه اتفاقی افتاد؟
در فتنه بزرگی که در مملکت خودمان اتفاق افتاد پاسخ بسیاری از این سوالات بر من آشکار شد و فهمیدم که چگونه می شود امام از میان ما برود و سخنانش ثبت و ضبط شده و در اختیار همگان باشد و برخی بزرگان سابق و لاحق انقلاب آن را منحرف و در حقیقت خود را نزدیک به آن بدانند کسانی که گل به خودی های زیادی زده و دشمن بارها انان را تشویق نمود: کروبی، موسوی، خاتمی و حتی هاشمی! ....
من پیاده نظام جریان اموی را عروسک های بزک کرده ای یافتم با قرآن روی نیزه که همان رنگ سبز و نام خط امام و حتی عکس ایشان در دانشگاه ها و جامعه به راه بیفتند و شعار خمینی کجایی موسوی تنها شده و ... را میدهند. من از این فتنه تقلب بوی گند حماقت ابوموسی را شنیدم از نامه پراکنی های کروبی و موسوی یاد مروان و برهنه شدن عمر و عاص در ذهنم به گردش درآمد (و البته این تشبیه چندان با مسما نیست چرا که حماقت این دو خیلی بیشتر از آنی است که بتوان با ذره ایاز زیرکی عمروعاص مقایسه نمود)، برخورد خاتمی مرا یاد اشعث انداخت و از انفعال ها و برخوردهای ه. بوی تند دنیاپرستی زبیر سیف الاسلام به مشامم رسید
بی شک سخنان رهبر زاهد و روشن بین و راسخ و نایب بحق امام زمان و علمدار بصیرت در زمان های مختلف همگیمان را به خود آورد و راه را برایمان روشن نموده و صد البته که خیلی از ماها مردگان زنده نما بودیم خیلی ها اشباه الرجال و لا رجال بودند و ... . و البته می دانم که ایشان درد دلهای خود با کدام چاه درمیان می گذارد! و شکوه از نااهلی به اصطلاح خواص و از حماقت برخی شان و دنیا پرستی برخی دیگر از بی بصیرتی عده ای دیگر و از رخوت گروهی دیگر به کجا می برد. نکند فریاد این عمارش که در همه جا پیچیده است به سان موارد زیاد دیگری بر زمین بماند:
اگر خواص دنیا طلب شوند حسین بن علی ها به مذبح کشیده می شوند...
تحول علوم انسانی و پویایی حوزه و ...
کرسی های آزاد اندیشی و نظریه پردازی و ...
و ...
حرف هایی که اگر شنیده می شد مثل تهاجم فرهنگی شاید به این نقطه نمیرسیدیم و البته ما به آینده خوش بین و امیدواریم چرا که رویش هامان بسیار بیشتر از ریزش هامان هستند
و این سخن نیز در جانمان می نشیند که :
اگر دشمن فشار بیاورد حادثه صلح امام حسن تکرار نخواهد شد بلکه حادثه عاشورا اتفاق می افتد ...
ای کاش بتوانیم در آینده مدعی شویم و با افتخار اعلام نماییم که:
ای سید ما ای مولای ما پیش مولایت صاحب الزمان گواهی بده که ما زیر علمت تا پای جان ایستادیم سید ما دعا کن برای ما بعد از خدا و امام زمان پناه ما تویی راهنما و راهبر ما تویی و شاهد باش با تمام قوا در غوغای فتنه ایستادیم
یا علی
مسافر
بسم الله الرحمن الرحیم
بی مقدمه بگم هر وقت خواستید یک سری خزعبلات رو به یه عده آدم با فهم وشعورکه خیلی هم ادعای عقل و منطق گرایی شونمیشه بقبولونید من به شما میگم که به راحتی میتونید این کارو بکنید . توی این نوشته میخام یکی از این تکنیکا رو که خیلی استفاده میشه به شما معرفی کنم .
حنا مخملباف . دختر محسن مخملباف همان فیلمساز انقلابی دگر دیس شده ی سازنده توبه نصوح است که الان هر دوشون ساکن تاجیکستان اند . و البته فیلمساز.
آشنایی م با این نام از یه خبر شروع شد که داخل بیست و سیپخش شد و برنده یه جایزه فیلمسازی شده بود و به فجیع ترین شکلش رفت و این جایزه رو از دست یه مرد به شکل زننده ای گرفت و فرداشم توی روزنامه جوان یه تیتر جالبی دیدم " حنای مخملبافها دیگر برای ملت ایران رنگی ندارد " . خوب میدونم که علت اینکه توی اون جشنواره برنده شده بود چیه اما بحثم روی یکی از فیلماشه .کاری به اون خبر ندارم .
همه اینها رو گفتم که بگم یه فیلمی از این فیلمساز به دستم رسیده اگه کسی خواست بگه براش بفرستم ارزش یه بار دیدنو داره . البته من خودم چند بار دیدمش نه از این باب که خیلی فیلم خارق العاده ایه نه . بلکه از این باب که آشنا میشیم با زبان دشمنان دین و طرفندهای پیچیده ای که در فیلمسازی بر علیه دین بکار میرن .
من اسم این طرفندو میذارم تکنیک ساندویچ . یادتونه توی ریاضی یه قضیه ای داشتیم به اسم قضیه ساندویچ ؟ لریش این بود که اگه دو تا نقطه میل کنند به یک عدد و ثابت بشه یه نقطه سومی بین اون دوتا نقطه است اون نقطه هم حتمامیل میکنه به همون عدد .
حالا یکی از تکنیک هایی رو هم که شما میتونید مزخرف ترین حرفاتونو به با کلاس ترین و تحصیلکرده ترین آدما بقبولونید و اونام براتون کف و سوت بزنند استفاده از تکنیک ساندویچه . به این ترتیب که دو تا حرف درست بزنید و بینش هر مزخرفی که خواستید بگید . عده زیادی هر سه حرف شما رو با جون و دل قبول میکنند . و براتونم کف و سوت میزنند .
بگذریم
فیلمی است به نام بودا از شرم فرو ریخت .
سازنده : حنا مخملباف .
محصول 2007 موضوعش کلا توی افغانستانه داستان دختر بچه ایه که خیلی علاقه داره به درس خوندن و برای تهیه یه قلم و دفتر سختی های زیادی میکشه و در این بین گیر نیروهای طالبان میفته (البته همه این نقشا رو بچه ها بصورت نمادین بازی میکنن . مثلا یه عده بچه هستند که خودشونو طالبان معرفی میکنند و با تفنگای چوبی و الکی جلوی دختره رو میگیرن و داستانای زیادی این بین اتفاق میفته ) مثلا میگن دختر نباید درس بخونه و دختر بیچاره رو چال میکنند و راست راستکی میخوان اونو سنگسار کنند . دختر فکر میکنه این یه بازیه و میگه من سنگسار بازی دوست ندارم و ... بالاخره به یه شکلی نجات پیدا میکنه از دست مثلا طالبان وولی اونا ولش نمیکنند و اتفاقات زیادی رخ میده آخرش راه حلی که پسرک همیشه دانای داستان بش میده و پیام اصلی فیلمه این جمله است : " بمیر تا که تو را رها کنند " و دختره خودشو به مردن میزنه اونام رهاش میکنن
اصل این فیلم در واقع تقبیح انفجار مجسمه بودا توسط طالبانه که چند سال پیش در افغانستان رخ داد .اما در این بین کلی حرفای ضد دین و مذهب هم طبق همان قضیه ساندویچ خورد بیننده میده . ترجیح میدم اول فیلمو ببینید بعد در موردش بیشتر باهم حرف بزنم .
دوست دار همه شما
غبار
راستش دلم هوای دوستانو کرده بود.گفتم در قالب این وبلاگ سلامی به گرمی آفتاب ظهر کویر به همه ی دوستان برسونم.از داماد گرامی گرفته تا حاج مهدی و آقا سعیدوجوادوحبیب فرخی،مرتضی سخاوت،حمید مجتبی حمزه شاملو،دکتر قلابی(غریب اشنا)،وبقه ی دوستان برسونم.امیدوارم در پناه خداوند سرافرازباشید.
التماس دعا
مهاجم.
کعبه سنگ نشانی است که ره گم نشود
سلام دوستان عزیزم
دوست داشتم پیرامون وقایع اخیر: مواضع هاشمی، عملکرد موسوی، تاخیر در اجرای حکم رهبری عزیز توسط رییس جمهور و ... مطالبی را تقدیمتان کنم اما هربار که خواستم به فضای وبلاگ دسترسی پیدا کنم نشد. حرفهای گفته و نگفته زیاد است که باشد برا یه فرصت مناسب.
اما مطلبی رو که باید خدمت حضور منور شما عرض کنم اینه که
نماز جمعه تهران پیامها طنزها و
سلام
بالاخره نماز جمعه تهران با حضور هاشمی برگزار شد آری همان هاشمی را میگویم که من با دیدنش بیشتر از اینکه به الان هاشمی نگاه کنم غرق در خاطرات او میشوم . همان هاشمی که برای همه سران ما و البته ما عبرت است . اولین بار بود که من و کسانی که پیشم بودند از شنیدن اینکه یک امام جمعه اول خود وسپس مامونینش را به تقوا سفارش کرد خنده مان گرفت . راستی به نظر شما چراااا ؟
داشتم اخبار این نماز جمعه را از سایتهای دو طرف پیگیری میکردم به نکات جالبی برخوردم گفتم این را در سایت خدمت دوستام عزیزم که براستی دوری از آنها نه تنها سبب نشد که از دوستی مان به اندازه مثقال ذره کم شود بلکه باعث شد بیشتر قدر چنین همفکران همراهی را برانیم بنویسم که به این بهانه سلامی عرض کرده باشیم . ادامه مطلب...
یا حبیب من لا حبیب له
سلام
همگی بر این مطلب توافق دارند که در هر کاری باید هدفی مشخص کرد بعد برای رسیدن به آن تلاش کرد اگه کمی دقت کنیم هدف زندگی کردن هم مشخص میشه که قرآن میفرماید : ما خَلَقْتُ الجِنَ و الانس الا لِیَعبُدون
الا و نفی هر جا میاد یعنی انحصار یعنی آدم فقط و فقط برای عبادت آمده و میدانیم که عبادت هم فقط نماز و مسجد و روزه نیست و گرنه اصلا نباید کار دیگری انجام داد
بلکه همین کارهای روزمره خودمان هم میتوانند عبادت باشند اگر نیت درستی داشته باشیم غذا می خوریم، سر کار میریم ، درس میخونیم و ... همه اگر به خاطر خدا باشه عبادت میشه
اصلا من میگم ما برای عاشق شدن آفریده شدیم خدا مارو خلق کرده که عاشقش بشیم
نگاه کنیم ببینیم که رابطه عاشق و معشوق چطوریه ؟ادامه مطلب...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ