آقا به نظر من یک مدیریت فرهنگی واحد ، بر کارهای فرهنگی ما اعمال نمیشه مثلا شما همین کارهای تلویزیون را ببینید داره یک برنامه ای را پخش میکنه از مکه و حال و هوای آنجا ، و انصافا هم نگاه میکنی خیلی کار شده روی تدوینش ، روی متنی که مجری اش میگه و کلا حال و هوای معنوی ای هم که بر اونجا حاکم است دست به دست هم میده تا یک نیم ساعتی به بیننده یک حس معنوی و ارزشمند بده و انصافا هم این کار را میکنه و من میدانم که برای آن بیست دقیقه واقعا زحمت هم کشیده اند از گروه تدوین ، گروه کارگردانی و مجری و فیلمبرداری با آن محدودیت هایی که آنجا برایشان است ، واقعا زحمت میکشن و این زحمتشان هم نتیجه میدهد و به بینندگانشان یک حس معنوی عمیقی میدهد ( توی اون بیست دقیقه )
اما ازاین به بعدش را ببینید ، انگار سکانس عوض میشه : همین که تمام شد و در تیتراژ پایانی نوشت مثلا کاری از گروه فرهنگ و هنر شبکه دو سیما و درست در زمانی که بیننده بیشترین تاثیر را پذیرفته از برنامه ای که دیده ، مثل اینکه به بیننده بگن خیلی خواب دیگه بسته ، بی خیال ، حالا پاشو بیا بریم یه کشور اروپایی ، میان مثلا تبلیغات یک فیلم خارجی را شروع میکنند . یا مثلا تبلیغات چیپس چی توز . مثل یک آهن داغی که یک دفعه یک آب سردی بریزن روش . بابا اول این آهن داغ رو فوتش کن بعد یواش یواش بذارش توی هوای سرد بعد کم کم آب بریز روش . نتیجه اش این میشه که کلا هر چی اون بیچاره ها رشته بودند پنبه میکنند و میریزد توی جوب . ببینید اشتباه نکنیم من حرفم این نیست که فیلم خارجی پخش نکنند یا تبلیغاتش را نکند من حرفم این است که اون موقع موقع پخش اون تبلیغات نیست . مثلا اگر اون تبلبغات رو بعد از اخبار پخش کنند باز بهتره که بیننده هنوز در حال و هوای اخبار و زد و خورد و کشت و کشتار فلسطینی هاست و ... من میگم الان برنامه های ما دقیقا عین یک جزایز جدای از هم است که انکار هر کدمشون به اون یکی میگه ببین من کاری به تو ندارم من کار خودمو میکنم هیچ ربطی هم به من نداره که تو به بیننده چی گفتی من میخواهم حرف خودمو بگم . همه شان در جای خودشان خوب هستند اما یک کل واحد را تشکیل نمیدهند . یک نخ میخواهد که این دانه های تسبیح را به هم وصل کند . برنامه های فرهنگی یک مدیریت واحد میخواهد .
البته من باز هم برای هزارمین بار به خودم میگویم که ما کنار گود نشسته ایم و میگوییم چپش کن . وقتی وارد کار عملی شدیم مشخص میشه چند مرده حلاجیم و قبول دارم که خیلی زحمت میکشن اما .... اما ... هیچی
التماس دعا : غبار
ضمنا عبور امار بازدید کنندگان وبلاگ را از مرز 1000 بازدید تبریک میگم امیدوارم محتوای وبلاگ هم به تعداد بازدیدهاش رشد کیفی داشته باشه .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ