• وبلاگ : دوستان يار ياران دوست
  • يادداشت : هواي سرد و دم گرم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نداي خوبي 

    www.leader.ir

    از وصاياى امام كاظم «عليه السلام» به هشام:

    يا هشام! قليلُ العملِ من العاقل مقبولٌ مضاعفٌ وكثيرُ العملِ من أهل الهوى و الجهلِ مردودٌ.
    (تحف العقول صفحه 387)
    عمل شخص عاقل هر چند كم باشد هم قبول مى‏شود و هم خداى متعال به او پاداش مضاعف مى‏دهد. چون عقل و خردمندى تأثير معرفتى و سازنده خود را در او مى‏گذارد.
    و عمل اهل هوى و جهل مردود است و مورد عنايت پروردگار واقع نمى‏شود هر چند كثير باشد.
    از تقابل بين عقل و هوى و جهل بدست مى‏آيد كه انسان عاقل كسى است كه اسير هواى نفس نيست، البته نبايد شخصى كه اسير جهل و هوى است به خاطر اينكه اعمالش مردود است از تلاش خود در انجام عبادات دست بردارد. زيرا همانطور كه معرفت موجب كمال عمل مى‏شود، عمل براى خدا هم شعله فرو خفته ايمان را مشتعل مى‏كند و آن اشتعال به نوبه خود عمل ديگرى را به دنبال مى‏آورد.
    + نداي خوبي 

    خيلي باحالي

    جونم شدي

    + نداي خوبي 

    مفهوم تقوا

    تقوا يعني پرهيز با حركت نه پرهيز با سكون، يك وقت هست شما در حال سكون پرهيز مي‌كنيد، يعني برو در خانه‌ات بنشين و كاري به كار چيزي نداشته باش و با رانندگي نكردن پرهيز كن به اين كه به كوه نخوري و از دره پرتاپ نشوي، پرهيز از كوهنوردي كردن، حركت نكردن در خارزارها كه خارهاي مغيلان دامن شما را نگيرد، اين جور پرهيز است و اسلام اين را به شما توصيه نمي‌كند. بلكه مي‌گويد در سينه‌ي قضايا و واقعيت‌ها با حوادث روبرو بشويد و در عين حال پرهيز كنيد. مثل راننده‌اي كه رانندگي مي‌كند اما پرهيز هم مي‌كند و اين پرهيز همان است كه گفته شد. مراقبت كردن و مواظب خود بودن، پس كلمه‌ي پرهيز در اينجا يك كلمه‌اي است درست، منتها چون پرهيزگاران در ترجمه‌ي متقين زياد تكرار شده و در ذهن‌ها آن حساسيت لازم را به معنا برنمي‌انگيزد، من ترجيح دادم بگوئيد پرهيزمندان البته پرهيزمندان را هم چون جا نيفتاده اصرار ندارم بگوئيد، خود بنده آن سالهاي قديم تقوا را پروا گرفتن و پرواداشتن را معنا مي‌كردم، اما بعد فكر كردم ديدم عبارت پرواكاران و پروامندان يك عبارت نامأنوسي است و هيچ مصطلح نيست، يعني آن موسيقي‌ي لغت بايد بر گوش سنگيني نكند، بايد زيبا به گوش برسد تا رايج شود و اين يكي از رازهاي واژه گزيني است.

    بنابراين : شما معناي تقوا را بدانيد: كه تقوا يعني: پرهيز در حال حركت و مراقبت در حال حركت، در ميدانها حركت بكنيد، اما مواظب باشيد! از اصطكاكها، از غلط رفتن راهها، از واردكردن ضايعه‌ها بخود يا ديگران و از تخطّي كردن از حدودي كه براي انسان معين كرده كه انسان را به گمراهي مي‌برد، چون جاده بسيار خطرناك و طولاني و ظلماني است.

    اين ظلمات دنيا را مشاهده مي‌كنيد كه قدرت مادي گرچه گردوغباري امروز در دنيا برپا كرده؟ عربده مي‌كشند و تصميم‌گيري مي‌كنند و چه بسيار انسانهايي كه در اين راهها گمراه مي‌شوند. پس بايد مواظب بود! چقدر انسان امروز در دنيا حقانيت راههاي استكباري را در دلش قبول دارد؟ همين كه مي‌گويند افكار عمومي غرب اينگونه گفت همين تلاشي كه مي‌كنند تا افكار عمومي غرب را عليهيك مفهومي و يك حقيقتي برانگيزد اين براي چيست؟ براي همين است كه مي‌خواهند باورها انسانها را جلب كنند كه متأسفانه باور خيلي را جلي مي‌كنند و اين همان گمراهي پذيري راه حقيقت و راه زندگي است كه اگر يك ذره هشياري شان را از دست دادند گمراه خواهند شد، ولذا در اين راه تقوا لازم است اگر كسي اين تقوا را داشت، آن وقت قرآن او را هدايت كند، لكن اگر كسي اين تقوا را نداشت و همچنان چشم بسته، بزن و برو و بي‌توجه مستانه حركت كند، آيا قرآن مي‌تواند او را هدايت كند؟ ابداً ، هيچ سخن حقي اين چنين آدمي را نمي‌تواند هدايت كند! كسي كه گوش دل به هيچ چيز نمي‌دهد و هيچ حقيقتي را باور ندارد، وسرمست ودربست در اختيار شهوات خودش، يا شهوات ديگران دارد حركت مي‌كند. قران او را هدايت نخواهد كرد. بله قرآن يك ندايي هست، اما اين ندا هيچوقت به گوش آنها حساس نمي‌آيد. در قرآن يك تعبيري هست كه مي‌فرمايد : اولئك ينادون من مكان بعيد ( 44- فصلت ) و اين اشاره به همين آدمهاست مي‌گويد : آنها ندا داده مي‌شوند از راهي دور. شما گاهي يك آهنگي را از راه دور مي‌شنويد، مثلاً يك نفر خوشخواني يك نغمه بسيار زيبايي را با زير و بمهاي بسيار رقيق و لطيفي دارد مي‌خواند اما فرض كنيد از فاصله يك كيلومتري، صداي او مي‌آيد لكن چه مي‌گويد؟ اولاً معلوم نيست، چون لفظ شنيده نمي‌شود و فقط صدا شنيده مي‌شود، بعد همين صدا هم كه ظرافت‌هاي درونش بكار رفته اصلا فهميده نمي‌شود، مثل يك خطي كه بر ديوار رسم شده و شما آنرا از دور مي‌بينيد يك خط است اما وقتي نزديك مي‌رويد مي‌بينيد اين خط مثلاً يك ظرافت‌هايي درونش به كار رفته كه از دور نمي‌شود ديد، ولذا اين آدمها را قرآن مي‌گويد مثل اينكه از دور صدايشان مي‌زنند چيزي نمي شنوند پس بايد هشيار بود تا هدايت شد. اين مختصري از جلسه‌ي گذشته و، هدي للمتقين بود.