• وبلاگ : دوستان يار ياران دوست
  • يادداشت : درد دلهاي يك مهاجر
  • نظرات : -1 خصوصي ، 4 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مهاجر از وجه طلبگي 

    دستت درد نكند اي ول داري

    آخ بگو چي شده ؟؟!

    نشستم به تلافي حرفهاي قبلي خاطرات ماه رمضونمو از مدرسه شاهد نوشتم اما موقع ارسال با يه اشتباه همهء همش پاك شد

    حال و حوصله نوشتن اون همه رو ندارم واگه آروم بشم خلاصشو مي نويسم

    گفتم كه ماه رمضان امسال مثل پارسال به حساب خودم براتبليغ رفتم دبيرستان شاهد.كلي برنامه داشتم براشون حتي برا شيطوناشون....

    اما ديدم كه اي بابا خيلي ها اصلا فكرشون جاي ديگست و پرتن!!!؟؟؟حرفا رو عوض كردم يه روز درباره روابط دختر و پسر صحبت كردم ديدم چشما شد 8 تا و چقدر جذاب بود !!! (اين شكلي بودن)

    سلمان باور كن فرداش جمعيت چقدر زياد شد !!طي تحقيقات به عمل آمده توسط اينجانب (قابل توجه آخوند هاي دبيرستان و دانشگاهها! )در دسته هاي مختلف دبيرستاني ها سؤالات و مشكلاتشون حول چند محور زير مي باشد.

    در بحث و كه شايد 60-70% از اين مشكلات داشتن ، اولش خجالت مي كشيدن سؤال بپرسن ولي بعددونه دونه ميومدن درد دل كه دل آدم كباب ميشد!!

    البته اميدوارم بچه هاي مدرسه اينا رو نخونن.

    بعضي كه از عشق كور شده بودن بعضي هم ميگفتن كه چند ساله عاشقيم

    بعضي عقد خواهر برادري بين خودشون خونده بودن !!!(جل الخالق اينا رو از كجا در ميارن)!!

    خلاصه بعضي ها هم كه ميگفتن ما فكر ميكرديم كه طرف زينب كبراست بعد فهميدم كه نه هند جگر خواره

    اصلا اينا فكر ميكردن كه اين بحثا مال زمان ماست نميدونستن كه اين بحثا از زمان آدم و حوا بوده تو گلي