آ سيد مرتضي...
بي ادبي است. ببخشيد. جسارت است. ولي دل خوشي از همراهانتان ندارم. خيلي متلك مي پرانند. در رودرواسي گير كرده اند. بي چاره ها مي خواهند بگويند كه اشتباه كرده اند ولي... ولي خوب مردند ديگر!!! مرد غرور دارد انگار!!! نمي توانند بشكنند. حاضرند قفس بسازند اما ... نمي دانم اين ديگر چه نوع مردي است.سيد هم مي گفت كه نبايد قلم و دوربينت زمين بماند. ولي انگار كسي مرتضي نخواهد شد. كسي به مردي مرتضي نخواهد رسيد. دوربين و قلمت آنقدر سنگين است كه كسي جرات نكند نزديكش شود.
هنوز هم منتظر آن پرستوهايي هستي كه برگردند و از راه و قافله ات حديث تو را بخوانند اينبار؟ نمي دانم اين حديث انتظار كي پايان مي گيرد؟ ولي...
خوب امروز روز تولد شماست. تولد سومتان. تولد اول را مادرتان گرفت و تولد دومتان را خودتان وقتي با نور سال 57 و انفجارش معني گرفتيد و تولد سوم را ما با خونتان در نامردي تمام مي گيريم.
مبارك است...
بگذار ما آدمان اديبي باشيم كه يكي با حافظ و يكي با سعدي و ما هم با نوشته هاي تو حال كنيم. خيال هم نكن كه به مغز سخنانت دست يافته ايم. انتظار خوش پاياني نيست. ما قافيه هاي حرفهايت دلمان را برده است. هنوز نفهميده ايم كه خورشيد حقيقت را از دل فطرتت بيرون كشيدي و در كلماتت ريختي... اينها مال خودتان...
دردمان را گفتم. وقتي كرديد به ما نيز سري بزنيد. ما مرده ايم و توان حركت نداريم شما كه زنده ايد و سر سفره. به سيد احمد آقا _همشهري ماست_ هم سلام برسان.. هوايمان را داشته باشيد. با هم ديگر دستي بر آريد و ما قبرستان نشينان عادات سخيف را هم كمي بتلكانيد...
به خدا دوستتان دارم...
به مناسبت سالگرد شهادت سيد شهيدان اهل قلم
نامه يک دوست به شهيد آويني
بسم الله الحي القيوم
سلام آ سيد مرتضي...
صدايم حتما كه آشناست.
از آن قبرستان نشينان عادات سخيفم.
خوب كه مي شناسي. دايره ات را كه هي بزرگتر و وسيعتر مي كردي جا ماندم. خوب بچه بودم و مشغول درس و مشق. آرزوي مهندس و دكتر شدن كه نمي گذاشت روايت فتحت را ببينم. از آن روز فقط صدايت را يادگار دارم. بي تعارف بگويم كه صادق بودن را از تو ياد گرفتم. وقتي هم كه روي آن مين رفتي و گفتند سيد شهيدان اهل قلمي،باز هم دو هزاري ام نيفتاده بود. اصلا نمي دانستم كه كي شهيد شده اي. خيال مي كردم همان زمان جنگ بود كه رفته اي و آن زمان هم داشتند برايت بزرگداشت مي گرفتند.آخر اين بزرگداشت گرفتن عادت ماست. هنر ماست. اصلا وظيفه ماست.ما كه دستمان به دامان فهم شما نمي رسد. بسنده كرده ايم به بزرگداشت ها.
ما كه تعارف نداريم. ما اهل اسرافيم. خيلي اسراف مي كنيم. در خوردن. پوشيدن. خوشگذراني كردن. مشغول بودن. در همه اينها اهل اسرافيم. ولي نمي دانم چرا وقتي نوبت شما و همراهانتان ميرسد اهل ذوق مي شويم و اهل قناعت! به خاطره اي از شما كفايت مي كنيم. ببينيد با تصاويرتان چه مي شود. نمي دانم اگر اين صداي شما نبود چگونه مي خواستند بگويند كه آنان نيز اهل فضلند و اهل سنگر و جهاد و مبارزه .
با سلام بسيار سوزاني به همان گرمي که مهاجم فرموده
چه عجب سري به فقرا زديد
از احوالت نگفتي مشغولياتت چيه چي کار ميکني يه مقدار از تبليغات اونا درباره ايران بگو وبيشتر حرف بزن
در فرصت مناسبي جواب کورش خان رو ميدم
راستي هنوز با سايت سخايي جر و بحث دارم خيلي تندتر از اون زمانها هم هست و بسيار پر تلاشتر
بايد از تلاش خستگي ناپذيرش براي عقايد پوچش درس گرفت
راستي ضايع کردن بي بي سي خيلي با حال بود کلي خنديدم
منتظر فتنه هاي بعدي هستيم
به اميد تحولات اساسي در يمن