وقتي پارچه كنار رفت تعجب همه صد برابر شد يك سبد خالي خالي.عبد الله گفت هرچه انديشيدم پيشكشي بهتر از نياز خود نسبت به كرم سلطان نديدم من بزرگترين دارايي ام در برابر سلطان احتياجم بود و بيشترين افتخارم نداري ام در برابر او.كه گفته اند هرچه سائل محتاج تر باشد ارباب كريم بيشتر مي بخشد.كاش من هم ميفهميدم كه حالا كه ايام ضيافت رمضان نزديكه هيچ ندارم و دستم خاليه خاليه .و هيچ اميدي به اعمال و اندوخته هايم ندارم و تنها اميدم به دست اوستا كريمه
چه زيبا گفته اند كه سائلي ننگ است ليك دارد افتخار هر كه سائل بر تو گرديد سلطاني كند.
هر زمان كه انسان احساس كند ( نه اينكه بي نياز شود بلكه فقط خودش رابي نياز ببيند) طغيان مي كند
"
و چه زيبا گفت حافظ كه : " سخنت رمز دهان گفت و كمر سر ميان " كه منظور از رمز دهان آيه « اذا اراد الله شيا فيقول له كن فيكون » است كه بحث جداگانه اي دارد اما منظور از كمر ستون فقرات است و سر ميان همان " انتم الفقراء الي الله " كه فقرات را به معناي نياز انسان و فقر وجودي ميگيرد فتأمل جيدا
داستان ديگري هست كه بعدا ذكر خواهم كرد التماس دعا