معراجيان از شط خون معراج کردند
با داغ خود صبر مرا تاراج کردند
ياران من رفتند و من در خواب ماندم
در خواب سنگين با دلي بي تاب ماندم
ياران من در کار خود هشيار بودند
هرچند مست از باده ي ايثار بودند
ياران من جان بر سر باور نهادند
بر خط ايمان دست و پا و سر نهادند
ياران من رفتند و من مهجور ماندم
من با جهاني آرزو در گور ماندم
البته خودشون از عنوان اپسيلون هم استفاده كرئن كه اونم جالبه
با برانداز كردن اين مأدبه ميتوان نتيجه گرفت كه چه رازي دردل اين عناوين ظاهري نهفته است كه البته الله اعلم بما في قلوبكم
به هر حال فهميدم كه هر مسافري را سفري بايد و هر مهاجري را هجرتي شايد
و در اين اسفار حقي و خلقي و سفرهاي از خود به خدا و در اين هجرت از تاريكيهاي ماهيت به نورانيت وجود هميشه دو نوع غبار داريم :
گروهي همان غبارهايي هستند كه بايد زدوده شوند تا بتوان راه راپيدا كني و مرحله بعد را ببيني و نوع دوم آن غبارهايي كه در اين سير و سلوك بر تن سالك مينشيند كه بايد آن را توتياي چشم كنيم مخصوصا اگر آن غبار را صبا (وبلاگ) از كوي دوست آورده باشد
و فراموش نبايد كرد كه براي وصال بايد حباب هاي خودبيني و تكبر را تركاند . حبابهايي كه با آنها انسان خود را آنقدر بزرگ ميبيند كه باعث سقوط و انهدام ميگردند
البته حبابهاي ناجي را هم ميتوان تصور كرد كه اگر در درياي غفلت غرق شدي با ايثار خود انسان را از خفگي نجات دهند
و در مورد مهاجم هم چه خوب است كه اگر هجومي هست بر سر نفس خود باشد كه اگر اين مراحل را پيمودي تازه ميتواني زائر صاحب خانه باشي
پيس در آنجا فرصت را مغتنم شمار و آنقدر معرفت داشته باش كه ياران دوست را فراموش نكني
تازه وارد هم در ابتداي اين راه است و به دعا و ياري شما محتاج
بالاخره اينكه القاب با معنا و عناوين متواضعانه اي داريد
متن زيباي دوست عزيزمونو خونديم و لذت برديم از ايشان دو تا تقاضا دازيم
1- خودشو به يكي از بچه ها معرفي كنه تا رمز و پسوردو بگيره كه خودش متناشو راحت بذاره رو وبلاگ
2 - اسم يا اسم مستعار ي مثل بقيه بچه ها برا خودش انتخاب كنه كه ايشونو با اون اسم بشناسيم
بازم خوش آمد ميگيم و از ايشون تشكر ميكنيم
منتظر كامنتاي بعديت هستيم
غبار