بنام حضرت دوست
يادم نرفته که حساس بوديم روي ولايت پذيري موسوي و نسبتش با ولايت فقيه؛ "با بودن ولي فقيه مملکت دچار بن بست نمي شود" در اهواز گفته بود. از قضا جناب موسوي با عملکردش نظام را به جاي حساس و بحراني رساند. و البته اگر مملکت ولي فقيه نداشت بلاشک تا حالا دچار انقلاب مخملي به رنگ سبز لجني! شده بوديم.
ناخودآگاه ياد يه ماجرايي افتادم: تو يه مسابقه فوتبال مربي ميگه علي مهاجم حريف رو بگير؛ چند بار حريف سانتر ميکنه و به جاي مهاجم حريف، بهروز ميزنه تو دروازه خودي! مربي داد ميزنه علي! علي! حريف رو ول کن بهروز رو بگير!!!
ياد مرد قانون افتادم مردي که براي جمع آوري آرا با رقيبش ميگفت تو قانون گريزي!؟
ياد مردي افتادم که اون رو ذخيره انقلاب مي دونستم و وزنه اي بود در ذهنم.
ياد مردي افتادم که تاکيدهاي محکم امام را در پشت خود داشت و براي من عزيز بود. مردي که از آمدنش خوشحال بودم و از افزايش مشارکت عمومي خوشحال تر. و خوشحال بودم از اينکه هر چهار نامزد در خط امام و رهبري و انقلاب و قانون اساسي هستند و هيچ کدام ساختارشکن نيستند. اما ... . من از بيگانگان هرگز ننالم که هر چه با من کرد آن آشنا کرد. ناخودآگاه ياد وصيت نامه روح خدا افتادم: ميزان حال فعلي افراد است... .
شبي که راي گيري تمام شد عليرغم خصوصيتي که دارم استرس داشتم، فردا اما در موضوع مرا خوشحال کرد مشارکت بالا و راي بالاي رييس جمهور. در پوست خود نميگنجيدم و ملت حماسه ساز ايران را ستودم و باليدم به همت والاي ايرانيان و قدرت نمايي مردم سالاري ديني در مقابل دموکراسي پوچ غربي.