اما
ذايقه ملت تلخ شد و ماجرايي اتفاق افتاد که نبايد. عدم تحمل شکست، بي تدبيري برخي
مسئولين، دامن زدن به اختلاف ها، بازيچه شده دو يار امام و دو ذخيره نظام به دست
قدرت طلبان اصلاحات چي و قرباني نمودن خود به منشور بازيابي وجهه سوخته و آبروي
ريخته تندروها.
ماجرا
اما به اينجا ختم نشد، شيخ گويا لباس از تن کند و به ميان مشتاقانش رفت و مير اصرار
بر مبارزه مدني خونهايي ريخته شد و مير همچنان اصرار بر مقاومت مدني و زنده
نگهداشتن ياد شهداي مقاومت در روز پنج شنبه. ديد مثبتم نسبت به مير مرحله به مرحله
تحليل رفت و کلام حضرت روح الله را يافتم که:
همه بايد به خدا پناه بريم، و در مواقع عصبانيت
دست به كارهايى نزنيم كه دشمنان اسلام از آن سوء استفاده كنند.
مردم ما ازاينگونه مسائل در طول انقلاب زياد
ديده اند، اين حركات هيچ تاثيرى در خطوط اصيل و اساسى انقلاب اسلامى ايران نخواهد
داشت.
از آنجا كه من به شما علاقه مندم، انشاءاللّه
عندالملاقات مسائلى است كه گوشزد مى نمايم.
و
ايمان آوردم که مير براي ما هندوانه سربسته بوده و روح خدا با روشن بيني الهي خود
برايش خط و مشيي ترسيم نمود که نصب العينش باشد تا ابد: در مواقع عصبانيت دست به كارهايى نزنيم كه دشمنان اسلام از
آن سوء استفاده كنند. گويا مير را خوب شناخته و پيامي راهگشا برايش داده و
آينده را به او گوشزد نموده بود. اما مير گويا احساس خطرش جدي بود، اما گويا پيام
امام را فراموش نمود. هرچند احساس خطر او را به عرصه آورد اما او درباره انزوا کشيده شدن ايران و عملي نمودن ايده
انقلاب رنگين احساس خطر نکرد.
بگذريم انشاالله با تدبير رهبر معظم انقلاب از
اين گردنه نيز به سلامت عبور خواهيم کرد. اما هزينه بالايي پرداختيم و ظرف چند روز
پيروزي بزرگ تبديل به فرصتي جهت مداخله حاميان ترور در امور داخليمان شد.
آخر
اين نوشته هم جا دارد تاملي بر آتشفشان هاي خاموش و دود و بنزين و بيل و پيل و يار
و همراه و ... داشته باشيم.
گفتني
ها و دردها زياد است اما آهي بود که آمد و رفت