خالق بخشنده
خیز، ای بنده محروم و گنهکار بیا
یک شب ای خفته غفلت زده بیدار بیا
بس شب و روز که در زیر لَحَد خواهی خفت
دَم غنیمت بشمار امشب و بیدار بیا
شب فیض است و در توبه و رحمت باز است
خیز، ای عبد پشیمان و خطاکار بیا
پرده شب که بود آیت ستّاری من
دور از دیده مردم، به شب تار بیا
این تویی، بنده آلوده و شرمنده من
این منم، خالق و بخشنده ستّار بیا
مگشا دست نیازت به عطای دگران
دل به من بسته و بگسسته ز اغیار بیا
فرصت از دست مده، میگذرد این لحظات
منشین غافل و بیحاصل و بیکار بیا
مهاجم
40 حدیث گهر بار از امام زمان (عج)
- توجه امام مهدى(علیه السلام) به شیعیان خویش
إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ، وَ لَوْ لا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللاَّْواهُ، وَ اصْطَلَمَکُمُ الاَْعْداءُ. فَاتَّقُوا اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ وَ ظاهِرُونا:
ما در رعایت حال شما کوتاهى نمىکنیم و یاد شما را از خاطر نبرده یم، که اگر جز این بود گرفتارىها به شما روى مىآورد و دشمنان، شما را ریشه کن مىکردند. از خدا بترسید و ما را پشتیبانى کنید.
2- عمل صالح و تقرب به اهل بیت(علیهم السلام)
فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِء مِنْکُمْ بِما یُقَرَّبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَلْیَتَجَنَّبْ ما یُدْنیهِ مِنْ کَراهِیَّتِنا وَ سَخَطِنا، فَإِنَّ امْرَأً یَبْغَتُهُ فُجْأَةً حینَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ، وَ لا یُنْجیهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلى حَوْبَة:
هر یک از شما باید به آنچه که او را به دوستى ما نزدیک مىسازد، عمل کند و از آنچه که خوشایند ما نبوده و خشم ما در آن است، دورى گزیند، زیرا خداوند به طور ناگهانى انسان را مىگیرد، در وقتى که توبه برایش سودى ندارد و پشیمانى او را از کیفر ما به خاطر گناهش نجات نمىدهد.
ماه مبارک رمضان، ماه میهمانی خدا بر شما خوبان مبارک باد.
1. ارزش سوره قدر
روایت است که هیچ مؤمنِ روزهدار، سوره «اِناّ اَنْزَلْناهُ» را در سحرها و موقع افطار نمىخواند، مگر این که ما بین افطار و سحر، مانند کسى است که در راه خدا به خون خودش غلطیده باشد.(1)
2. بوی خوش دهان روزه دار(2)
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود:
«اوحی الله تبارک و تعالی الی موسی(ع): ما یمنعک من مناجاتی؟ قال: یا ربّ اُجلّک عن المناجات فم الصائم فأوحی الله عزّوجلّ إلیه یا موسی لَخَلوف فم الصائم أطیب عندی من ریح المسک»(3)
خداوند به حضرت موسی وحی فرستاد، که چرا با من مناجات نمیکنی؟ عرض کرد: خدایا روزهدارم و در حال روزه، دهان خیلی معطر نیست. خداوند فرمود: ای موسی! بوی دهان روزه دار پیش من از مشک خوشبوتر است.
انسان مگر نمی خواهد در آن عالم مُطیّب و معطّر باشد، آنجا که دیگر سخن از آهو و نافه آهو نیست که عطری داشته باشد. آنجا روزه است که انسان را معطّر می کند. باطن روزه به صورت عطر ظهور می کند، آن هم در سطح بدن و اما مافوق آن را خدای سبحان می داند که چیست.
از امام صادق(ع) نقل شده که، اگر کسی در روز گرمی روزه بگیرد و تشنه شود، خدای سبحان هزار فرشته را موکّل می کند تا چهره او را مسح کنند و تا هنگام افطار به او بشارت دهند و هنگام افطار خداوند(عزوجل) می فرماید: «ما أطیب ریحُک و روحک! یا ملائکتی أشهِدوا أنّی غفرت له»(4) عجب معطری و چه بوی خوبی داری! فرشتگان من شاهد باشید که من او را آمرزیدم.
باطن روزه انسان را به آنجا می رساند که مخاطب خدا قرار می گیرد، اگر تا کنون می گفت «یا الله» از آن به بعد، خداوند می فرماید: «یا عبدی». اگر خداوند سبحان چیزی را به عظمت بستاید، دیگر نمی شود آن را به نافه آهو تشبیه کرد. «فانّ المسک بعضُ دم الغزال» مشک، که بعضی از خون غزال است، با عطری که خدای سبحان از آن تعریف می کند قابل قیاس نیست.
خودبینی مانع بهره بردن از قرآن
یکى از آداب مهمّه قرائت قرآن که انسان را به نتایج بسیار و استفادت بىشمار نایل کند، «تطبیق» است. آنچنان که در هر آیه از آیات شریفه که تفکر مىکند، مفاد آن را با حال خود منطبق کند، و نقصان خود را به واسطه آن مرتفع کند و امراض خود را بدان شفا دهد.
مثلاً، در قصه شریفه حضرت آدم(ع)، ببیند سبب مطرود شدن شیطان از بارگاه قدس با آن همه سجدهها و عبادتهاى طولانى چه بوده، خود را از آن تطهیر کند؛ زیرا مقام قرب الهى جاى پاکان است، با اوصاف و اخلاق شیطانى قدم در آن بارگاه قدس نتوان گذاشت.
از آیات شریفه استفاده مىشود که مبدأ سجده ننمودن ابلیس، خودبینى و عجب بوده که کوس (أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ)(5) زد، و این خود بینى اسباب خودخواهى و خود فروشى - که استکبار است - شد؛ و آن، اسباب خود رأیى - که استقلال و سرپیچى از فرمان است - شد، پس مطرود درگاه شد. آنچه سبب مطرودیّت درگاه قدس است در هر کسى باشد مطرود است؛ شیطان خصوصیتى ندارد، آنچه او را از درگاه قرب دور کرد ما را نگذارد که به آن درگاه راه یابیم.(6)
آرامش طوفانى
طلوع مىکند از آفتاب پنهانى
ز سمت مشرق جغرافیاى عریانى
دوباره پلک دلم مىپرد نشانه چیست؟
شنیدهام که مىآید کسى به مهمانى
کسى که سبزتر است از هزار بار بهار
کسى شگفت کسى، آن چنان که مىدانى
تو از حوالى اقلیم ناکجا آباد
بیا که مىرود این شهر رو به ویرانى
در انتظار تو تنها چراغ خانه ماست
که روشن است در این کوچههاى ظلمانى
کنار نام تو لنگر گرفت کشتى عشق
بیا که نام تو آرامشى است طوفانى
قیصر امینپور (برگرفته از ویژهنامه کوثر، شماره 74، ص 134)
پاورقی:
1) المراقبات، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
2) برگرفته از کتاب حکمت عبادات، آیت الله جوادی آملی، صفحه 105-106.
3) روضة المتقین، ج 3، ص 229.
4) همان
5) من بهتر از اویم، مرا از آتش و او را از گل آفریدى. سوره اعراف (7): آیه 12.
مهاجم(ح چ)
راستش دلم هوای دوستانو کرده بود.گفتم در قالب این وبلاگ سلامی به گرمی آفتاب ظهر کویر به همه ی دوستان برسونم.از داماد گرامی گرفته تا حاج مهدی و آقا سعیدوجوادوحبیب فرخی،مرتضی سخاوت،حمید مجتبی حمزه شاملو،دکتر قلابی(غریب اشنا)،وبقه ی دوستان برسونم.امیدوارم در پناه خداوند سرافرازباشید.
التماس دعا
مهاجم.
1- مقداری درباره فضیلت ماه رمضان مطالعه وتفکرکنید.حتما به این نتیجه خواهید رسید که نباید این فرصت را ازدست داد.دراین ماه ،ورود به ملکوت آسمان برای عموم آزاد است.2- برای اینکه این فرصت را از دست ندهید،باید برای اوقات خود در این ماه،برنامه ریزی کنید.3- برنامه ریزی به این معنی نیست که همینطور روی سر خود،برنامه بریزید و در نتیجه به هیچ یک از برنامه هایتان نرسید.4- اوقات خود را با توجه به وظایف و کارهایی که دارید، همچنین توانایی جسمی و روحی و شرایط دیگرتان،تقسیم نمایید.5- اگر محصل هستید، مهمترین کار شما در ماه رمضان،مانند ماههای دیگر،تحصیل است.پس آنرا در اولویت قراردهید ونگذارید برنامه های دیگربه این مهم،لطمه بزنند.6- بخش دوم اوقاتتان را بایدبرای عبادت کنار بگذارید.برای ماه رمضان، آنقدراعمال مستحبی نقل شده که اگرتمام24 ساعت هم برای آنها وقت بگذاریم،بازهم ممکنست وقت کم بیاوریم.پس ما ناگزیر به انتخاب هستیم.7- نمازهای یومیه اگربه موقع وباحضورقلب بجا آورده شوند،درسیرمعنوی ما بسیار مؤثرند و در این ماه،شرایط برای خواندن نمازهای با حالِ اول وقت ، مهیاتر است.8- شرط اول روزه مقبول،صحیح بجا آوردن آنست.حتما رساله مرجع تقلید خود را مطالعه کنید.ممکن است مسایلی باشد که مانمی دانیم.9- ماه رمضان ،ماه نزول قرآن است ویک دوره ختم قرآن،حداقل استفاده ای است که می توان ازاین خوان پرنعمت الهی داشت.10- زمانی راکه برای تلاوت یک جزء قرآن در هر روز قرارمی دهید،به چندقسمت تقسیم کنید.دراین صورت،هم انس بیشتری با کلام خدا می گیرید وهم تلاوت مستمر یک جزء، شما راخسته ودلزده نمی کند.11- خواندن دعاهایی که ازمعصومین به مارسیده است،یادمان می دهدکه چگونه باخدا حرف بزنیم.حتما به دعاها ومناجاتهای ماه رمضان که درمفاتیح الجنان آمده، رجوع کنید.مخصوصا دعای افتتاح و دعای ابوحمزه.12- پرفضیلت ترین اوقات شبانه روز،هنگام سحر است.حتما سحرها بیدارشوید وبه مناجات ونمازشب بپردازید.لحظات سحر آنقدرنورانی است که بیداربودن درآن،انسان را سرشار ازنورمی کند.حتی اگرعبادت خاصی هم درآن انجام نگیرد.13- تاجایی که می توانید درنمازهای جماعت،مجالس سخنرانی ودعا شرکت کنید.برکات زیادی دراین اجتماعات نهفته است.14- بخش سوم اوقات تان باید صرف خوردن و خوابیدن شود.اگردراین دومعضل بزرگ بشریت،حد تعادل را رعایت نکنید،تمامی برنامه ریزی هایتان،ضایع خواهد شد.15- خوابیدن درماه رمضان عبادت است.اما عبادات بافضیلت تری هم هست که بتوان انجام داد.پس بیش ازاندازه ی روزهای معمولی به این عمل نپردازید.16- کسری خواب نیمه شب را بعدازظهرها با اندکی استراحت،جبران کنید.کم خوابی و زیادخوابی ، هردومانع فعالیت هایمان خواهند شد.17- سحری خوردن مستحب است.مثل کسانی نباشید که آخر شب، شام می خورند و تا صبح می خوابند.این افراد از چند جهت خسران می کنند:اول اینکه شب راباشکم پرمی خوابند و این برای بدن مضر است.دوم اینکه عصر،زود گرسنه می شوند. و سوم – ومهمتر- اینکه فضیلت بیداری سحر را از دست می دهند.18- هرگز انتقام محرومیت های روز را از سفره افطار نگیرید.ازانسان با شکم پر،کاری برنمی آید.19- امان از سریالهای بعد از افطار! اگر نمی توانید این سریالها را نبینید،لااقل عصرها،تکرار آنرا مشاهده کنید.می توانید برای شب ها ،برنامه های خوبی داشته باشید.(ر.ک. : 4،7،9،11،13)20- وبالاخره آخرین ومهمترین توصیه این که: این نکات را جدی بگیرید و...نوشته:مهاجم(ح چ)
خاطره ای از آیت الله فاضل لنکرانی
آن وقت که رفته بودم خدمتشان. آن موقع در ناجا بودم. گفتند: من 50 سال است دارم اسلام می خوانم. بگذار خلاصه اش را برایت بگویم. واجباتت را انجام بده. به جای مستحبات، تا می توانی به کار مردم برس. کار مردم را راه بینداز.بعد هم گفتند: اگر قیامت کسی ازت سؤال کرد، بگو فاضل گفته بود.
نوشته ی رهرو راستین
ما در ره اهلبیت جان میبازیم بر سامره و حریم آن می نازیم
آن کعبه ی عشق را به مهدی سوگند زیباتر و با شکوه تر می سازیم
فاجعه ی حتک حرمت به حرمین عسگرین را به محضر آقا امام زمان و تمامی عاشقان اهل بیت تسلیت عرض میکنیم .
نوشته ی رهرو راستین
ای مدینه ای گواه دردها غصه خیز قصه ی نامردها
ای مدینه ای بهشت گریه خیز ای نگاهت تیر غم راکرده تیز
ای مدینه نام نیکت دلرباست مهر توآیینه دار قلب ماست
ای مدینه عشق را معنا تویی شاهد مظلومی مولا تویی
از تودارم خاطراتی جانگداز ماجرایی گریه خیز وناله ساز
خاک پاکت دل تسلا میدهد کوچه هایت بوی زهرا میدهد
خشت خشتت داد ماتم میزند دردل ما خیمه ی غم میزند
نخلهایت چتر غم افراشته بذر محنت را به عالم کاشته
درتوآتش از ستم افروختند باب بیت مصطفی را سوختند
درتو ساقی رابه کف ساغر شکست پهلوی زهرا به پشت در شکست
درتو فرمان خدا توبیخ شد سینه ی او بوسه گاه میخ شد
درتو پشت در سپر شد فاطمه شاهد مرگ پسر شد فاطمه
درتو پیوند بقا بگسسته شد دست خیبر گیرمولابسته شد
درتو بازو مهر نیلی خورده است مادرسادات سیلی خورده است
درتو زینب کربلایی گشته است برحسین خود فدایی گشته است
درتو محسن کرده حل مسءله خون اصغر رابه تیر حرمله
آمدم سوز دلم راسازکن آشنایم در به رویم بازکن
میکنم گمگشته ای را جستجو خانه خانه کوچه کوچه کوبه کو
نوشته ی رهرو راستین
نگاه واقعگرا به روابط امام خمینی و امام صدر
اول
«14 خرداد» سالروز رفتن و آمدن دو امام بزرگوار است؛ امام خمینی در 14 خرداد سال 1368 چشم از جهان فرو بست و امام موسی صدر در 14 خرداد سال 1307 چشم به جهان گشود. در طول سالهای طولانی پس از پیروزی انقلاب در باره «رابطه این دو بزرگوار» سخنان آمیخته به افراط و تفریط زیادی گفته شده است. برخی اطرافیان امام خمینی، امام صدر را با بیمهری مخالف آن حضرت و از دایره انقلاب خارج نامیدند و در این راه چنان مبالغه کردند که متأسفانه هیچگاه از ربوده شدن آن بزرگوار و نیز عدم پیگیری مؤثر سرنوشت ایشان توسط جمهوری اسلامی ایران به درد نیامدند. بعضی اطرافیان امام صدر نیز از آن سو راه غلو پیمودند و آن بزرگوار را عقل منفصل امام خمینی در خارج از ایران و رهبر انقلاب اسلامی در خارج از کشور نامیدند. به راستی حقیقت ماجرا چه است؟ رابطه امام صدر و امام خمینی چگونه بود؟ از چه زمانی آغاز شد؟ چگونگی گسترش یافت؟ ابعاد علمی، اجتماعی و سیاسی آن به چه شکلی بود؟ امام خمینی در حمایت از حرکت امام صدر در لبنان چه نقشی داشت؟ امام صدر در حمایت از حرکت امام خمینی در ایران چه اقداماتی انجام داد؟ وجوه اشتراک و افتراق این دو امام بزرگوار چه بود؟ و بالأخره آنکه امام خمینی برای پیگیری سرنوشت امام صدر چه کرد؟ بدیهی است که یافتن پاسخ دقیق این سؤالها، مستلزم تکمیل و تدوین تاریخ شفاهی این دو بزرگوار و نیز جمعآوری و بررسی عمیق اسناد و مدارک تاریخ معاصر شیعه، ایران و لبنان است. با این حال یادداشت حاضر بر آن است تا به حکم «ما لا یدرک کله، لا یترک کله»، در چارچوب اطلاعات کنونی نگارنده و به شکلی گذرا، پاسخهای «اولیهای» به سوالات فوق ارائه دهد. ادامه مطلب...
چه کسی می داند جنگ چیست؟
چه کسی می داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می درد؟ چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هر جا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می کند؟ دخترم چه شد؟
به راستی ما کجای این سوال ها و جواب ها قرار گرفته ایم ؟ کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود، از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟ آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد می کند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند.ه
کدام پسر دانشجویی می داند هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده؟ کشته شده و در آنجا دفن گردیده؟ چه کسی است که معنی این جمله رادرک کند:ه
نبرد تن و تانک؟! اصلا چه کسی می داند تانک چیست؟ چگونه سر 120دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی های تانک له می شود؟ آیا می توانید این مسئله را حل کنید؟
گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه خود از فاصله هزار متری شلیک می شود و در مبدا به حلقومی اصابت نموده و آن را سوراخ کرده وگذر می کند، حالا معلوم نمایید سرکجا افتاده است؟ کدام گریبان پاره می شود؟ کدام کودک در انزوا و خلوت اشک می ریزد؟
و کدام کدام ...؟ توانستید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگر نمی توانید، این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید : هواپیمایی با یک و نیم برابر سرعت صوت از ارتفاع ده متری سطح زمین، ماشین لندکروزی را که با سرعت درجاده مهران – دهلران حرکت می نماید، مورد اصابت موشک قرار می دهد، اگراز مقاومت هوا صرف نظر شود. معلوم کنید کدام تن می سوزد؟ کدام سر می پرد؟ چگونه باید اجساد را از درون این آهن پاره له شده بیرون کشید؟ چگونه باید آنها را غسل داد؟ چگونه بخندیم و نگاه آن عزیزان را فراموش کنیم؟
چگونه می توانیم در شهرمان بمانیم و فقط درس بخوانیم. چگونه می توانیم درها را به روی خود ببندیم و چون موش در انبار کلمات کهنه کتاب لانه بگیریم؟ کدام مسئله را حل می کنی؟ برای کدام امتحان درس می خوانی؟ به چه امید نفس می کشی؟ کیف و کلاسورت را از چه پر می کنی؟ از خیال، از کتاب ، از لقب شاخ دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت درکیفت می گذارد؟
کدام اضطراب جانت را می خورد؟ دیر رسیدن به اتوبوس، دیر رسیدن سر کلاس، نمره گرفتن؟ دلت را به چیز بسته ای؟ به مدرک، به ماشین، به قبول شدن در حوزه فوق دکترا؟ صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن، پرستو شدن
آی پسرک دانشجو، به تو چه مربوط است که خانواده ای در همسایگی تو داغدار شده است؟جوانی به خاک افتاده است؟
آی دخترک دانشجو، به تو چه مربوط است که دختران سوسنگرد را به اشک نشانده اند؟ و آنان را زنده به گور کردند؟ هیچ می دانستی؟ حتما نه ....!ه
هیچ آیا آنجا که کارون و دجله و فرات بهم گره می خورد، به دنبال آب گشته ای تا اندکی زبان خشکیده کودکی را تر کنی و آنگاه که قطره ای نم یافتی؟ با امیدهای فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی؟ اما دیدی که کودک دیگر آب نمی خورد!! اما تو اگر قاسم نیستی، اگر علی اکبر نیستی، اگر جعفر و عبدالله نیستی، لااقل حرمله مباش !ه
که خدا هدیه حسین را پذیرفت و خون علی اکبر و علی اصغر را به زمین پس نداد. من نمی دانم که فردای قیامت این خون با حرمله چه خواهد کرد... پس بیاید
حرمله مباشیم ...
نوشته ای از شهید احمدرضا احدی،
رتبه اول کنکور پزشکی سال 64
ساعتی قبل از شهادت
نوشته ی رهرو راستین
لیست کل یادداشت های این وبلاگ